جدول جو
جدول جو

معنی علی ترمذی - جستجوی لغت در جدول جو

علی ترمذی
(عَ یِ تِ مَ)
ابن محمد ترمذی، مکنّی به ابوالحسن و مشهور به منجیک. شاعر شهیر نیمۀ دوم قرن چهارم هجری. وی بعد از دقیقی شاعر، در دربار چغانیان به سر می برد و مداح آنان بخصوص امیر طاهر بن فضل بن محمد بن محتاج چغانی و امیر ابوالمظفر فخرالدوله احمد بن محمد چغانی بوده است. او شاعری زبان آور و سخن پرداز و نیکوخیال و بلیغ و نکته دان بود و علاوه بر آن در هجو و هزل نیز سرآمد شاعران عهد خود شمرده می شد. دیوان وی در قرن پنجم در ایران مشهور و مورد استفادۀ اهل شعر و ادب بود چنانکه ناصرخسرو داستان استفادۀ قطران شاعر را از آن دیوان درسفرنامۀ خود آورده است. رجوع به منجیک ترمذی و مآخذ ذیل شود: تاریخ ادبیات در ایران چ صفا ج 1 ص 382. لباب الالباب عوفی ج 2 ص 13. مجمعالفصحای هدایت ج 1 ص 506
ابن رزین ترمذی خراسانی، مکنّی به ابوالحسن. اصل او از ترمذبود و برخی او را هراتی دانند. وی استاد ابوعبدالله مغربی و مصاحب حسن بصری بود و مدت صدوبیست سال عمر کرد و در 225 هجری قمری درگذشت و در جبل الطور در کنار قبر ابوعبدالله مغربی دفن شد. (از صفهالصفوه ج 4 ص 140)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(عَ یِ تَ)
ابن محمد بن احمد بن جدیدبن علی بن محمد بن جدید حضرمی تریمی شافعی، مشهور به ابن جدید. رجوع به علی حضرمی شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ قِ مَ)
ابن فضل بن احمد قرمطی. از کسانی است که مدتی بر یمن حکومت کردند. وی نخستین بار در سال 290 هجری قمری در کوه مسور (واقع در کوکبان یمن) شروع به دعوت برای مهدی منتظر (ع) کرد و عده کثیری از مردم قبایل به وی گرویدند و او زبید و صنعاء را نیز به تصرف آورد و ادعای پیغمبری کرد و مدت سیزده سال با قدرت تمام سلطنت داشت به طوری که مؤذن وی در اذان میگفت ’اشهد أن علی بن الفضل رسول الله ’. او ’مذیخره’ را که از اعمال صنعاء بود به پایتختی خویش انتخاب کرده بود و در سال 303 هجری قمری مسموم گشت و گویند که طبیبی بغدادی به نام ’شریف’ اورا مسموم کرد. (از الاعلام زرکلی چ دوم ج 5 ص 135)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ اُ مَ)
ابن حسین بن علی بن حسین بن خلف بن محمد ارموی، مشهور به ابن قاضی عسکر و ملقّب به شرف الدین و مکنّی به ابوالحسن. فقیه و اصولی. متولد سال 691 ه. ق. وی در سال 748 یا 757 یا 768 هجری قمری در دمشق درگذشت. او راست: شرح المعالم، در اصول فقه. (از معجم المؤلفین بنقل از الدررالکامنه ج 3 ص 41. شذرات الذهب ج 6 ص 183. کشف الظنون ص 1726. هدیهالعارفین ج 1 ص 722)
ابن احمد بن علی بن احمد ارموی حنبلی، ملقّب به زین الدین. وی در سال 853 هجری قمری درگذشت. او راست: جواهر التبصره فی علم الرؤیا. (از معجم المؤلفین بنقل از هدیهالعارفین ج 1 ص 730)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ اَ مَ)
ابن یحیی ارمنی، مکنّی به ابوالحسن. از فرماندهان عصر خلفای عباسی و اصل او از ارمن بود. پدرش به مناطق عرب نشین رفت لذا او در محیطی عربی پرورش یافت. و به فرمانروائی ثغور شام سپس ارمنستان و آذربایجان و آنگاه مصرتعین گردید. او را با رومیان جنگهای بسیاری روی دادو در سال 249 هجری قمری در یکی از این جنگها کشته شد. (از الاعلام زرکلی بنقل از النجوم الزاهره ج 2 ص 245)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ بَ مَ)
ابن اسحاق برمکی. جابر بن حیان خراسانی کتابی در صناعت دارد که به نام وی کرده است. (از الفهرست ابن الندیم ص 501)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِتَ)
ابن عبدالله بن سنان طوسی تیمی، مکنّی به ابوالحسن. از بزرگان علمای کوفه. رجوع به طوسی (ابوالحسن علی...) و معجم الادباء چ مارگلیوث ج 5 ص 229 شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ تُ)
ابن بکمش بن مزان بن عبدالله ترکی، ملقّب به فخرالدین و مکنّی به ابوالحسن. ادیب و عروضی بود. در سال 563هجری قمری در بغداد متولد شد و در سال 626 هجری قمری دردمشق درگذشت. او راست: 1- تحفهالعشاق. 2- غایهاللذات فی شرح الهوی. 3- کتابی درعلم عروض. 4- منی القلوب. 5- نزههالناظر. (از معجم المؤلفین بنقل از کشف الظنون ص 370 و 1193 و سایر صفحات. هدیهالعارفین ج 1 ص 706. بغیهالوعاه سیوطی ص 330. الوافی صفدی ج 12 ص 15)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ حَ رَ)
ابن احمد بن محمد بن طرطوسی حرمی، مکنّی به ابوبکر. وی از علمای قرن چهارم هجری و معاصر با المطیع و الطائع بالله عباسی بود. و زمان آل حمدان را نیز درک کرد. نشو و نمای او در طرطوس بود سپس به مکه رفت ودر آنجا مجاور شد و نزد عرفا به ’طاووس الحرمین’ مشهور گشت. و در سال 374 هجری قمری در آنجا درگذشت. و او را مریدان بسیار بود. (از نامۀ دانشوران ج 4 ص 62)
لغت نامه دهخدا